تلاش در راه برخوردار نمودن رایانه از توانائیهای شناخت وتقلید جنبههای هوشی انسان از دهه 1950 میلادی آغاز شده است.در سال 1956 میلادی، گروهی از دانشمندان از جمله ماروینمینسکی(2) (از دانشگاه فنی ماساچوست)، کلود شانن(3) (ازآزمایشگاه نامدار بل) و جان مککارتی(4) (از دانشگاه دارتموت(همایش در دارت موت (5)کانادا برگزار نمودند تا در اینزمینه به گفتگو بپردازند. جان مک کارتی دانشیار کرسی ریاضیدانشگاه و میزبان همایش، عنوان پهوش مصنوعی) را بر این نشستنهاد.از آن زمان تاکنون میان دانشمندان و خبرگان آگاه همچنانبحث در مفهوم هوش مصنوعی جریان دارد.
هوش مصنوعی را کوششهایی تعریف میکنند که در پی ساختننظامهای رایانهای )سختافزار و نرمافزار) است که رفتاری انسان وارداشته باشند. چنین نظامهایی توان یادگیری زبانهای طبیعی، انجاموظیفههای انسانی به صورت آدمواره (ربات) و رقابت با خبرگی و توانتصمیمگیری انسان را دارند.
یک سیستم هوش مصنوعی به راستی (نه مصنوعی (و )نههوشمند (است. بلکه دستگاهی است هدفگرا که مشکل را به روش مصنوعی حلمیکند این سیستمها بر پایه دانش، تجربه و الگوهای استدلایی انسانبوجود آمدهاند.
سیستمهای هوش مصنوعی مانند کتاب با دیگر آثار فکری انسانمیباشند، تا زمانی که نوشته نشوند معلوماتی در خود ندارند. پس از آمادهشدن نیز نمیتوانند چیزی تازه بسازند و یا راهحل نوینی ابداع کنند.سیستمهای هوشمند، تنها و تواناییهای کارشناسان را بالا میبرند وهرگز نمیتوانند جانشین آنها شوند. این سیستمها فاقد عقل سلیم هستند.
برای شناخت هوش مصنوعی شایسته است تا تفاوت آن را با هوشانسانی به خوبی بدانیم. مغز انسان از میلیاردها سلول یا رشته عصبیدرست شده است و این سلولها به صورت پیچیدهای به یکدیگرمتصلاند. شبیهسازی مغز انسان میتواند از طریق سختافزار یا نرمافزارانجام گیرد. تحقیقات اولیه نشان داده است شبیهسازی مغز، کاریمکانیکی و ساده میباشد. برای مثال، یک کرم دارای چند شبکه عصبیاست. یک حشره حدود یک میلیون رشته عصبی دارد و مغز انسان ازهزار میلیارد رشته عصبی درست شده است. با تمرکز و اتصال رشتههایعصبی مصنوعی میتوان واحد هوش مصنوعی را درست کرد.
هوش انسانی بسیار پیچیدهتر و گستردهتر از سیستمهای رایانهایاست و توانمندیهای برجستهای مانند: استدلال، رفتار، مقایسه، آفرینشو بکار بستن مفهومها را دارد.
هوش انسانی توان ایجاد ارتباط میان موضوعها و قیاس ونمونه سازیهای تازه را دارد. انسان همواره قانونهای تازهای میسازد و یاقانون پیشین را در موارد تازه بکار میگیرد. توانایی بشر در ایجادمفهومهای گوناگون در دنیای پیرامون خود، از ویژگیهای دیگر اوست.مفهومهای گستردهای همچون روابط علت و معلولی، رمان و یامفهومهای سادهتری مانند گزینش وعدههای خوراک (صبحانه، ناهار وشام) را انسان ایجاد کرده است. اندیشیدن در این مفهومها و بکاربستنآنها، ویژه رفتار هوشمندانه انسان است.
هوش مصنوعی در پی ساخت دستگاههایی است که بتوانندتوانمندهای یاد شده (استدلال، رفتار، مقایسه و مفهوم آفرینی) را از خودبروز دهند. آنچه تاکنون ساخته شده نتوانسته است خود را به این پایهبرساند، هر چند سودمندیهای فراوانی به بار آورده است.
نکته آخر اینکه، یکی از علل رویارویی با مقوله هوش مصنوعی،ناشی از نامگذاری نامناسب آن میباشد. چنانچه جان مککارتی در سال1956 میلادی آن را چیزی مانند «برنامهریزی پیشرفته» نامیده بود شاید جنگ و جدلی در پیرامون آن رخ نمیداد.
هوش مصنوعی به تعدادی میدانهای فرعی تقسیم شده است و سعیدارد تا سیستمها و روشهایی را ایجاد کند که بطور تقلیدی مانند هوش ومنطق تصمیمگیرندگان عمل نماید.
سه شاخه اصلی هوش مصنوعی عبارتند از: سیستمهایخبره(ES)(6)، آدموارهها(7) و پردازش زبان طبیعی (8) که در زیر بهصورت تصویری نشان داده شده است.
شمسی سپهری
|